برای نیشابوریان نوشتن در باره اینکه دشت نیشابور در کجا واقع شده "زیره به کرمان بُردن و آب در هاون کوبیدن است". اما ناگزیر اطلاعات پایه را باید ارائه کرد. نیشابور نام دشتی در دامنه های رو به جنوب شرق رشته کوه بینالود در خراسان است. ارتفاع این دشت بین 1300 تا 1050 متر از سطح دریا است. رشته کوه بینالود با جهت کلی شمال غرب - جنوب شرق در شرق تا شمال دشت کشیده شده است. رود کالشور در نیمه جنوبی و غربی دشت جاری است. کوهپایه های بینالود در دشت نیشابور قلوه سنگی و دارای شیب تند است. دره ها در همین کوهپایه ها شرایط مستعدی برای استقرارهای انسانی دارند. مثال بارز آن باغرود، دربهشت، بوژان، خرو و قدمگاه در شرق شهر معاصر است. کوه بینالود از نظر منابع معدنی نیز غنی است. معادن مشهور فیروزه، سنگ آهن، سنگ های سیلیس شفاف و انواع سنگ های مناسب برای ابزارسازی فرهنگ های انسانی در پیش از تاریخ از جمله این معادن است. در جنوب دشت نیز معادن طلا شناسایی شده است(چشمه زرد). بطور کلی آنچه شرح داده شد شرایط و بستر طبیعی دشت نیشابور است. اما سئوال ها در مورد بستر فرهنگی چنین است: انسان ها از چه زمانی در این دشت ساکن شده اند؟ آیا پس از ساکن شدن نسل اندر نسل به زندگی ادامه داده اند یا نه گسستی در نسل ها و سکونت مشاهده می شود؟ در چه زمان هایی از نظر توسعه فرهنگی به اوج رسیده اند؟ و در چه زمان هایی فرهنگ و تمدن شان به افول گراییده؟ با چه چیزهایی می توانیم این فراز و فرود را نشان دهیم؟ بررسی این فرآیند چه فایده ای برای جامعه امروز دارد؟ و سئوال های بسیار دیگری از این دست، سئوال هایی هستند که باستان شناس در مورد هر جایی، از جمله دشت نیشابور ممکن است طرح کند. اینکه او(باستان شناس) چگونه، منظورم با استفاده از چه روش ها و داده هایی به سئوال هایش پاسخ می گوید نیز طرح است. چون اگر پاسخ ها متکی به خیالات او باشد یا از روش های غیر قابل اتکا استفاده کند، یا حتی آنچه می گوید یا می نویسد تنها برداشت های شخصی او باشد، نمی توان به پاسخ هایش اتکا کرد. همچنین اگر او نسبت به چیزی یا جایی یا دوره ای، تعصب داشته باشد؛ بازهم نمی توان پاسخ هایش را معتبر قلمداد کرد.
امروزه کار باستان شناس را، اگر درمورد گذشته باشد، عموما نوعی بازسازی قلمداد می کنند. بازسازی که در این زمان انجام شده است و ممکن است تحت تاثیر زمان خودش باشد. حال این سئوال ممکن است پیش آید که کار او مگر ممکن است در مورد گذشته نباشد! البته ممکن است. این تصور که باستان شناس با تاریخدان همکار است و اینکه او برای میراث فرهنگی و در باره میراث فرهنگی کار می کند؛ یواش یواش این تصور را در جامعه ما پدید آورده که او الزاما در مورد گذشته کار می کند! اما واقع امر چیز دیگری است، لااقل در دنیای معاصر چیز دیگری است. همکاران ما در باره گذشته هم پژوهش می کنند؛ درباره میراث فرهنگی نیز کار و پژوهش می کنند. اما ما(باستان شناسان) تنها در مورد گذشته کار نمی کنیم. ممکن است درباره جامعه معاصر هم با روش های خاص خودمان پژوهش کنیم. در باره آینده هم پژوهش می کنیم و پیشنهاد ارائه می کنیم. میراث فرهنگی یعنی آنچه به ارث رسیده و درزمینه فرهنگ است، ضرورتا مربوط به گذشته می شود. باستان شناسی با آن تفاوت دارد. باستان شناسی یک دانش انسانی است. دانشی که قول یکی از بزرگان آن چنین است: باستان شناسان تغییرات در جامعه انسانی را برمبنای مطالعه داده های دنیای مادی مورد مطالعه قرار می دهد(Gorden Chiled). این تاکید بر ماده و مواد فرهنگی، تفاوت باستان شناس و تاریخدان را نیز مشخص می کند. البته یادآوری کنم آنها(باستان شناسان) در دهه های گذشته عمدتا درباره گذشته انسان ها مطالعه می کردند اما در دهه های اخیر با روش های شان، داده های مادی جامعه معاصر را هم مورد مطالعه قرار می دهند. این بحث اساسی را در روزهای آینده و شماره های آینده پرورش می دهم. در این نوشته همان برداشت سنتی از باستان شناسی را دارم که برای خوانندگان ملموس است. و در باره باستان شناسی دشت نیشابور از قدیم به جدید بحث می کنم که کم و بیش به منطقه آشنا هستند.
در دشت نیشابور، تا به امروز که این نوشته را می خوانید، آثاری قدیم تر از تپه برج نمی شناسیم. در آینده ممکن است پژوهش ها آثار دیگری را نشان دهد. تپه برج واقع در جنوب شرق روستای برج(بخش زبرخان) حدود 16 هکتار مساحت دارد. بوسیله میراث فرهنگی به ثبت رسیده. و آثار آن عمدا مربوط به دوره هایی است که انسان ها هنوز خط و کتابت را نمی شناخته اند. دوره هایی که همکاران ما بطور کلی آن را "پیش از تاریخ" یعنی قبل از اختراع نگارش، می خوانند. اگر خط و کتابت وجود نداشته، پس چگونه در مورد آن انسان ها و فرهنگ شان مطالعه و پژوهش می کنیم؟ ظرافت موضوع شاید در همین نکته ساده باشد! ما انسان ها فعالیت های گسترده ای انجام می دهیم که در مواد نمود پیدا می کند و با روش های خاص باستان شناسی از طریق پژوهش در مواد فرهنگی قابل مطالعه است. این مواد ممکن است گوشت و پوست تن مان باشد که در نتیجه تغذیه و ... شگل گرفته است. یا ساخت و ساز و فعالیت هایی باشد که در دنیای مادی چیزی از آن بجا می ماند. حتی ممکن است این چیز، خودش تنها مادی، نباشد. مانند شعری که سروده می شود و بر کاغذ نوشته می شود. این شعر اضافه بر کاغذ و جوهر و نشانه های نوشتاری، برای خواننده ای که زبان آن را می داند مفاهیمی را منتقل می کند که غیر مادی هستند. مثال ملموس تری هم می توانم شرح دهم: هیچگاه به زباله های آشپزخانه که هر شب بیرون می گذارید فکر کرده اید. آن زباله ها نیز مواد فرهنگی هستند و اطلاعاتی درباره شما ارائه می کنند به شرط اینکه کسی بخودش زحمت داده باشد و درباره آنها و نمود رفتارهای شما در آن سئوال هایی داشته باشد. آیا اگر ده سال پیش فقط ده سال، یکبار زباله های آشپزخانه را بررسی می کردید اینقدر که حالا انواع ظروف یکبار مصرف(یک کرت مصرف) در آن می بینید در میان آن مشاهده می کردید. این یعنی تغییر، تغییری که در مواد فرهنگی پدید آمده اما حاوی اطلاعاتی در مورد این است که شما چه چیزهایی حتی با چه مارک هایی را مصرف کرده اید. تپه های باستانی نیز همین است. محل زندگی انسان ها، محلی که زباله های آن از آن خارج نمی شده، نخاله های معماری هم سرجایشان صاف می شده و روی آن دوباره ساخت و ساز انجام می شده است. محلی که سال های سال بوسیله انسان ها استفاده شده و مواد فرهنگی حاصل از فعالیت های آنها در دوره های گوناگون روی هم انباشت شده است. بازهم سئوال ما باستان شناسان چه می کنیم؟ محل زندگی و فعالیت انسان ها را مطالعه می کنیم. مطالعه از آن نوعی که اضافه بر خواندن از روی نوشته ها، یا گوش کردن به قصه ها، کسب اطلاعات از مواد فرهنگی را هم شامل می شود. هر تغییری در مواد فرهنگی برای ما معنی دار است. تغییرات و معناهایی که تغییر دهنده حتی در مورد آن ممکن است فکر نکرده باشد. مثل مواد خوراکی که مصرف کرده و دورریزی(زبله هایی) از آن که دور می ریزیم! ما مهندسی "ورچپه"(برعکس) کار می کنیم: مهندس از مواد اولیه چیزهایی می سازد و در اختیار شما می گذارد تا از آن استفاده کنید. شما آن را استفاده می کنید و پس از استفاده دور می اندازید یا خانه هایتان را نوسازی می کنید و نخاله ها را دور ریز می کنید. ما (باستان شناسان) ماترک شما را مطالعه می کنیم و سئوال هایمان در مورد تغییرات پدیده آمده در زندگی شما را پاسخ می دهیم. بیشتر کار ما در مورد مواد فرهنگی و قاعده مندی هایی است که می توان از آن در آورد. البته ما نوشته ها را هم می خوانیم، نوشته ها نیز از این نظر که اطلاعات دقیقی ارائه می کنند در کار ما بسیار غنیمت هستند. اما از یاد نبریم که نوشته ها حتی در جامعه معاصر محدود اند و درباره موضوع های محدودی هستند.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر